گسست وپیوستگی نسلها اقای محمد کاظم علیخانی

آخرین به روز رسانی چهارشنبه, 21 تیر 1402 20:59

نسل ها ـ پیوستگی یا گسست ؟

پرداختن به تغییراتِ بین نسلی ، از چند دهه پیش در جهان شروع شده و در حوزه هایی مانند علوم

اجتماعی ) به ویژه جامعه شناسی( ، آموزش و پرورش ، مراکزِکالن تصمیم گیری و.... مورد توجه قرار گرفته

است .

از آنجا که جهان با سرعتِ چشمگیری در حال تغییر است و دستاوردهای علمی و فناورانه ، در بازه های

زمانی کوتاه ، متحول می گردد ، پرداختن به تغییرات بین نسلی ، ضرورتی انکار ناپذیر به شمار می آید که

غفلت از آنها پیامدهای ناخواسته ای خواهد داشت.

در این نوشتار ، متنِ کوتاه شده ای از چند مقاله ، نوشتار و مصاحبه ارائه می گردد

نسل : در معنای عام یا از نقطه نظر زیستی و شجره شناختی ، به یك رستة هم دوره که در یك زمان از

یك دنیای مشترك بهره می گیرند ، نسل گفته می شود.

در جمعیت شناســـــی نیز نسل به گروهی از افراد اطالق می شود که مرحله ای از حیات را با

یك دیگر آغاز کرده یا پایان داده باشند. مانند گروهی که در یك زمان فارغ التحصیل می شوند،

گروهی که در یك زمان بالنسبه نزدیك به هم به دنیا آمده یا ازدواج کرده اند...

و در جای دیگر چنین تعریف شده است :

افرادی که در فاصلة زمانی معینی به دنیا آمده اند و موقعیت های تاریخی خاص و عالیق خاص در سطح

فردی و دستگاهی آن ها را از هم تفکیك می کند

پیوند بین نسل ها : پیوند میان نسلها زمانی است که حوزه ارزشها، هنجارها و رفتارهای دو نسل با هم

منطبق باشد؛ در این حالت، همدلی میان نسل سالخورده و جوان و احترام متقابل همراه با انتقال تجربه از

نسل قبل به نسل بعد و زندگی مسالمتآمیز دیده میشود.

تغییر بین نسلی : ) شکاف ، گسست (

در هر جامعه ای به تناسب تغییرات اجتناب ناپذیر اجتماعی » شکاف نسلی « و فرهنگی رخ می دهد.

برخی صاحب نظران تفاوت های بین نسلی را نه تنها امری بدیهی بلکه شرط الزم برای پیشرفت و توسعة

جامعه می دانند،

منظور از فاصلة نسلی، تفاوتهای عمیق هنجاری و رفتاری است که میان نسل اول )پدربزرگ و مادربزرگ(،

نسل دوم )والدین( و نسل سوم )نوهها( پدید میآید. در این رویکرد رابطة نسلها با یکدیگر بر مبنای

احساس بینیازی و استقالل کامل است که در عمل منجر به فاصلهگرفتن از یکدیگر میشود و به مرزبندی

و جدایی کامل از هم میانجامد.

اما در جوامع "در حال گذار" وضع به گونة دیگری است. در این جوامع، با رشد نهادهای تازة مدنی و ایجاد

تغییرات پیوسته در جنبه های گوناگون شبکة سنتی زندگی ، ارزش هایی متفاوت با هنجارها و باورهای

سنتی بین نسل جدید ظهور می کند.

از آن جا که این ارزش ها در ابعاد مختلف خود سازگاری و هماهنگی چندانی با هنجارهای مورد قبول

جوامع سنتی ندارند، حوزة ارزش ها به یکی از کانون های بی ثباتی و بحران تبدیل می شود؛

به این صورت که هر گونه شکافِ "ارزشی ـ هنجاری" میان حال و گذشته، بایدها و نبایدهای متفاوتی را

فراروی نسل های مختلف قرار می دهد و گسستی ژرف را میان آنان موجب می شود.

این امر زاییدة اختالل در فرایند انتقال ارزش ها و هنجارها، نارسایی در فرایند اجتماعی شدن، و کاهش

مقبولیت و مشروعیت گروه های مرجع ارزشی است.

صاحب نظرانی كه شکاف نسلی در ایران را مسئله اي اجتماعی می دانند در واقع نزاع میان نسل

ها را یکی از مهم ترین جلوه هاي نزاع یا گسست فرهنگی در جامعة ایران و یکی از سرچشمه

هايبیثباتیاجتماعیتحلیل میكنند كه زمینه را برايشکاف بیننسل جوان، به منزلة حامالن

ارزش هاي نوین و نسل پیر، در نقش نمایندة مقاومت فرهنگی در مقابل این ارزش ها، فراهم می

كند

بر این اساس، می توان گفت شکاف نسلی بیش تر در سایة همین تفاوت و نزاع فرهنگی قابل توضیح

خواهد بود و شاخص اصلی این تنازع فرهنگی را می توان شکاف های ارزشی در جامعه دانست.

به وجود آمدنِ گسست بین فرزندان و والدین، به معنای تبدیل »خانواده هستهای« به »خانواده تكنسلی«

است؛ چنانچه میان » والدین « و » پدربزرگها و مادربزرگها « شکل گیرد، به مفهوم تبدیل » خانواده

گسترده « به » خانواده هستهای « است و چنانچه بهطور همزمان میان » پدربزرگها و مادربزرگها «، »

والدین « و » نوجوانان و جوانان « ایجاد شود، به معنای تبدیل » خانواده گسترده « به » خانواده تكنسلی

« است.

در صورتی که گسست یاد شده بین » نوجوانان و جوانان « و » افراد بالغ « شامل معلمان، مربیان، استادان

و اطرافیان یا میان » نسل نوجوان و جوان « و » مراجع قدرت « شامل سازمانها، نهادها و مراکز رسمی

جامعه بهعنوان نماد حکومت اتفاق افتد ، باز هم شاهد نوعی شکاف نسلها خواهیم بود که در حیطهای

گستردهتر و عمیقتر روی خواهد داد. این شکاف از جنبه اجتماعی و سیاسی حائز اهمیت بیشتری است و

حتی ممکن است به رفتارهای ضداجتماعی نیز منجر شود. البته در این موارد، رفتارهای ضداجتماعی هدف

نیستند بلکه همچون وسیله و ابزاری برای » اثبات ذات « و » ابراز وجود « مورد استفاده قرار میگیرند .عامل

اساسی در » رفتارهای ضداجتماعی « با توضیح »هویت منفی« تبیین میشود.

اریکسون معتقد است که بسیاری از افراد هنگامی که دچار بحران هویت میشوند، احساس پوچی، از خود

بیگانگی، تنهایی و غربت میکنند و حتی گاهی به دنبال »هویت منفی« میگردند. این هویت درست

برخالف آن چیزی است که اولیا و جامعه برای آنان در نظر گرفتهاند. بسیاری از رفتارهای ضد اجتماعی و

ناسازگارانه نوجوانان و جوانان را میتوان از این دیدگاه توجیه کرد

تاجیك شکاف نسلی را چنین تعریف میکند:

شکاف نسلی در واقع نوعی شکاف اجتماعی است و شکافهای اجتماعی به معیارها و مرزهایی داللت دارند

که گروههای اجتماعی را از یکدیگر جدا می سازند و یا در تقابل با یکدیگر قرار میدهند .

گسست نسلی:

گسست نسلی به موقعیتی اطالق میشودکه حداقلی از تضاد فرهنگی و اجتماعی، که منشا تزاحم نسلی

است، بین دو نسل وجود داشته باشد.

به عبارت دیگر دو نسل به لحاظ معرفتی، نوع زندگی و مرجع تصمیم گیری ممکن است در تعارض با

یکدیگر قرار گیرند. به نظر معیدفر مفهوم گسست یا انقطاع نسلی به بزرگترین و گسترده ترین اختالف

میان نسلها اشاره دارد و این مفهوم کمتر در فرهنگهای التین دیده میشود و تحت این عنوان کمتر مقاله

یاکتابی یافت میشود

برخی از عوامل مؤثر در گسست نسلها:

1 )از خود بیگانگی

روند پرشتاب و فزاینده زندگی معاصر بهگونهای توجه انسان را جذب کرده است که فرصتی باقی نمیماند

تا او به خود بپردازد، در حوزه مسائل مربوط به هویت خویش تأمل کند و پاسخ سؤالهای بنیادین درباره

خود را بیابد. بنابراین، به مرور زمان از »خود« بیگانهتر و دورتر میشود و احساس تنهایی نیز به جای

احساس بالندگی مینشیند.

2 )گسست عاطفی، زمینه گسست فکری

از پیامدهای عصر جدید، تأکید بیش از حد بر » فردیت « انسان است؛ به گونهای که به تدریج به پدیده »

خودشیفتگی « آدمی منجر میشود. به اعتقاد اریك فروم » انسانِ خودشیفته « از مظاهر عصر جدید است.

انسانی که پیوسته منتظر است تا دیگران محبت و عشق خویش را نثارش کنند ولی چنین وظیفهای را

برای خود در قبال دیگران قائل نیست.

3 )فناوری پیشرفته ارتباطات :

از دستاوردهای عصر ارتباطات، ظهور رایانههای عظیم و پدیدههایی همچون اینترنت و ماهواره است. ماهیت

این پدیدهها برای نسل جوان جذاب و فوقالعاده است. در حالی که نسل بالغ را چندان برنمیانگیزد؛ زیرا

آنان بیش از مجذوب شدن، احساس نگرانی میکنند.

بنابراین، معادلهای که در آن نسل جوان جذب فناوری پیشرفته ارتباطات میشود و نسل بالغ از آن فاصله

میگیرد، به مرور زمان به جدایی نسلها از یکدیگر منجر خواهد شد

4 )بلوغ دشوار و نوجوانی پررنج

صاحبنظران، بلوغ را مقطع دشوار زندگی و نوجوانی را دوره انتقال به سالهای جوانی میدانند. فهم و درك

شرایط بلوغ هم برای خود فرد و هم برای اطرافیان مشکل است و ادامه آن در سالهای نوجوانی، بر این

دشواری میافزاید.

از پیچیدگیهای موضوع، یکی این است که بزرگترها بعضی از رفتارهای نوجوان را بهدرستی و دقت

تفسیر نمیکنند و اغلب زمینه برچسبزدنهای منفی به وی را فراهم میکنند. تداوم چنین بینشی نسبت

به نوجوان، به تدریج وی را دلسرد میکند و از اعتمادبهنفس او میکاهد. از این رو، نوجوان به اطرافیان و

افراد بالغی که منشأ تصور منفی از وی هستند، بیاعتماد میشود و از آنان فاصله میگیرد و به کسانی که

به تمجید وی میپردازند ـ یعنی همساالن و دوستان ـ میپیوندد. عالوه بر این، نسل نوجوان و جوان به

دلیل ماهیت دوران رشد، نوعی غرور دارد. به همین سبب، برای ارتباط با نسل بالغ پیشقدم نمیشود و

در نتیجه قادر به بیان خواستههایش از نسل بالغ نیست. این امر نیز تا حد زیادی موجب فاصله گرفتن

نسلها از یکدیگر و بیگانگی عمیق میان آنها میشود.

5 )انقطاع فرهنگی :

در تعریف فرهنگ آمده است: » مجموعه عادات، باورها، هنر، موسیقی و سایر دستاوردهای تفکر انسانی که

به دست گروهی از مردم در زمانی خاص به وجود آمده است..«

بر مبنای چنین تعریفی، فرهنگ پدیدهای متأثر از تالشهای جمعی مردم در حوزه اندیشهها و باورهاست

و فصل مشترك میان جامعه و مردم محسوب میشود. بنابراین، از یك منظر میتوان گفت که فرهنگ

عاملی است که دو یا چند نسل را به یکدیگر پیوند میدهد و در صورتی که جامعه دچار انقطاع فرهنگی

شود، به طور طبیعی دچار انقطاع نسلها نیز خواهد شد؛ زیرا عامل وحدتبخش ،که همان فرهنگ ملی و

خودی است، در میان آنها حضوری بامعنا ندارد

6 )فقدان هویت اجتماعی

در تبیین هویت اجتماعی میتوان گفت که چنانچه فرد را از جنبه نقشها و وظایف اجتماعیاش مورد

مطالعه قرار دهیم و متقابالً انتظارات جامعه از وی را بررسی کنیم، به درك هویت اجتماعی او نزدیك

خواهیم شد

اگرچه برخی اندیشمندان و نویسندگان مانند هابز، نیچه، استیرنر و لودانتك معتقدند که بشر هرگز اجتماعی

نمیشود و در عمق وجود خود احساس غربت و بیگانگی میکند و رفتار اجتماعی خیرهکنندهاش سطحی

و تصنعی است، اندیشمندانی دیگر بر آناند که به مرورِ زمان از شدت غلبه تمایالت شخصی کاسته و بر

دامنه و وسعت عواطف و ادراکات شخص نسبت به دیگران افزوده میشود

بنابراین، هویت اجتماعی به معنا و مفهوم » احساس پیوند با دیگران «، درك جایگاه و منزلت فرد در جامعه

و » درك انتظارات متقابل فرد و جامعه «، پدیدهای است که در نسل نوجوان و جوان بهعنوان یك نیاز و

ضرورت مطرح میشود.

بر این اساس، هرگونه عاملی که موجبات » هویت اجتماعی « یك نسل را تضعیف و کمرنگ کند، متقابالً

بر پیوند آن با جامعه اثر میگذارد. با سست شدن پیوندهای یاد شده، جدایی نسلها از یکدیگر به مرور

زمان محقق میشود.

تعارض ) تقابل ( بین نسلی :

با مطالعه وضعیت جوامع درگذشته در می یابیم که تفاوت بین نسلها پدیده تازهای نیست، بلکه ازگذشته

در جوامع انسانی وجود داشته است.

اما پدیده تعارض و رویارویی نسلی ، ویژه جوامع جدید بوده و تا قرن بیستم نشان جدی از آن دیده نشده

است .

چنین وضعیتی ابتدا از رویکرد منفی یك نسل به نسلی دیگر آغاز می شود

رویکردی که بر طرد، مقابله و تخطئة یکدیگر استوار است و در عمل به تعارض، تخاصم و تضاد آنها منجر

می شود.

معموال چنین روشی را نسل جوانتر علیه نسل مسن تر از خود، به کار می گیرد..

از بعد اجتماعی، تقابل نسل ها در رفتارهایی مانند هنجا رشکنی، درگیری با مقررات و قوانین

معنا پیدا می کند.

پیشینة تاریخی :

یکی از اسناد تاریخی در زمینة نگرانی از گسست نسل ها ماجرای محاکمة سقراط است. صبح یك روز که

سقراط قدم به بازار شهر گذاشت، اعالمیة زیر را دید که علیه او به دیوار چسبانده شده بود:

سقراط متهم به خیانت است: نخست به دلیل اینکه خدایان شهر را نمی پرستد و خود، خدای تازه ای آورده

است؛

دوم به دلیل اینکه جوانان را فاسد می سازد. مجازات این دو گناه مرگ است

مدعی اصلی وی تاجر چرم فروشی به نام " آنوتوس " بود. وی با سقراط کینه شخصی داشت؛ زیرا سقراط

پسر او را اندرز داده بود که از کار پدرش )دباغی(دست بردارد

و خویشتن را وقف تحصیل فلسفه کند. آنوتوس از اینکه فرزندش شغل او را برنگزیده و از او جدا شده بود،

خشمگین شد

و اصرار داشت که مجازات فاسد کردن جوانان نباید کمتر از اعدام باشد. نزاع، نزاعِ میان چرم و » علم «

بود و بدبختانه در این منازعه، چرم پیروز شد و سقراط دستگیر و در محکمه به مرگ محکوم گردید .

كارل مانهایم در مطالعات جامعه شناختی خود بحث نسلها را به طور جدی مورد بررسی قرار داده و سعی

در تفکیك معانی متعدد نسلی از قبیل موقعیت نسلی، واقعیت نسلی و واحد نسلی نموده و تالش کرده تا

این اختالط معانی را روشن کند.

در موقعیت نسلی، افراد باید در یك فضای تاریخی و فرهنگی یکسان به دنیا آمده باشند، ولی واقعیت نسلی

چیزی بیشتر از حضور مشترك در یك دوره فرهنگی یا تاریخی و نیازمند یك حلقه اتصال عینی تر است .

بحث پایانی :

از نتایج یك پژوهش آماری در ایران چنین برداشت می شود که :

 در فرهنگ هنجاری جامعة ایران، عالیق و ارزش های مذهبی و تعلقات و سنن بومی نقش مهمی دارند.

نفی فرهنگ بیگانه، نفی مصرف گرایی غربی، دوری از نشانه های هویت غربی و مدگرایی، حضور در مراسم

مذهبی، اهمیت به نشانه های دینی مثل قرآن و حجاب زنان، حمایت از تفکیك جنسیتی، عالقه به مسافرت

زیارتی، و استفاده از رسانه های داخلی از جمله ویژگی های فرهنگ هنجاری و ایدئولوژیك است

در طرف مقابل، همنوایی با ارزش های جهانی، تأثیرپذیری از جریان های جهانی مصرفی، مدگرایی، حضور

در مراسم غیرمذهبی و جشن ها، نقش حیاتی لذت و اهمیت سرگرمی، تفکیك زدایی جنسیتی ، پذیرش

تجلی زیبایی زن در حوزة عمومی و اصرار نداشتن بر نشانه های دینی، ترجیح مسافرت سیاحتی، استفاده

از رسانه ای غیرداخلی مثل ماهواره از جملة هنجارها و ارزش ها به حساب می آیند.

در بستر فرهنگیِ ایدئولوژیك، نسل پیر به منزلة حامی ارزش های سنتی در تعارض با نسل جوان متأثر از

ارزش های نوگرایانه قرار می گیرد و چه بسا نسل های قدیمی از این باورها و عقاید به منزلة عملکردی

برای حفظ سلطة نمادین خود بر نظام ارزشی موجود و برتری طلبی نسبت به نسل جوان نیز بهره گیرند

شکاف نسلی از آنرو نگرانكننده است كه با بحران هویت پیوندي وثیق و عمیق یافته است.

به طور کلی ، دربارة شکاف و گسست نسلى در ایران سه دیدگاه وجود دارد:

1 )دیدگاهى که از وجود » شکاف نسلى بزرگ « در ایران حمایت مىکند.

2 )دیدگاهى که » شکاف بزرگ « را » توهم « دانسته، آن را ناشى از فریب افکار عمومى از سوى رسانههاى

عمومى مىداند.

3 )دیدگاه بین دو دیدگاه پیشین که اعتقاد به وجود »گسست و تفاوت انتخابى« میان نسلها دارد .

به نظر میرسد شکاف میان نسلها هنوز در كشور ما به تقابل بین نسلی منجر نشده است؛ اما

همچنان كشمکش بین نسلی وجود دارد و هرچه جلوتر میرویم، احساس نگرانی در اینباره

ایجاد میشود؛ به گونهاي كه در صورت مدیریتنکردن صحیح، این كشمکش میتواند منجر به

شکافی عمیق و بحرانی شود.